
بررسی سیر تکامل مغز
مغز، این عضو پیچیده که وجه تمایز ما با بقیه موجودات زندهست، مهمترین عضو بدنه که تقریبا تمام کنترل بدن رو به دست گرفته و تمامی افکار، احساسات، رفتار و تصمیمات ما از اون ناشی میشه؛ چجوری به این جا رسیده؟ چی شد که از زندگی روی درخت به ساخت کشتی، هواپیما، هوش مصنوعی و سازههای غول پیکر رسیدیم؟
مغز انسان طی تکامل خود در سالیان دراز، تغییرات چشمگیری داشته. مغز مهرهداران در هر دو جنبه اندازه و پیچیدگی، تکامل پیدا کرده. انسان بین تمام جانداران دیگه بزرگترین مغز رو نسبت به بدنش داره. در عین حال ساختار مغز انسان هم پیچیدهتر از باقی جانداران بوده و هست و اینجاست که تفاوت مغز انسان با سایر موجودات مشخص میشه.
در ادامه این مقاله از فاب به صورت مفصل به بررسی نظریه تکامل مغز میپردازیم. اگه شما هم کنجکاوین که بدونین چجوری یک اورانگوتان سابق تونسته رئیس جمهور، فوتبالیست یا دانشمند بشه این مقاله رو تا آخر دنبال کنین.
سیر فرگشت مغز؛ از یاخته تا انسان
اولین موجودات زنده که به اونها تک سلولی گفته میشه، چیزی به نام مغز در بدنشون نبود. اما زنده بودن و فعالیت میکردن. نظریه تکامل مغز ما رو به اینجا میرسونه که ما از یک سری موجودات کوچک که در اعماق دریا زندگی میکردن شدیم چیزی که الان هستیم.
در ادامه قصد داریم تا تغییراتی که در ژنتیک، حجم، شکل و عملکرد مغز، از زمان پیدایش انسان تا به امروز پیش اومده رو شرح بدیم.

اولین یاختهها
اولین موجودات زنده یاختههایی بودن که حدود ۳۹۰۰ میلیون سال پیش تونستن با ارتباط برقرار کردن بین چند تک سلولی، اولین سیستم عصبی چند سلولی رو تشکیل بدن.
اما هنوز خبری از تشکیل مغز نبود. ولی نورونها به همراه سیناپسها که اتصالات اصلی مغز به حساب میان، در طول زمان تکامل پیدا کردن و ارتباطات پیچیدهتری رو شکل دادن.
مغز خزندگان، اولین نمونه مغز
در بررسی روند تکامل مغز به این نتیجه رسیدیم که شکل ابتدایی مغز ما بسیار کوچکتر از چیزی که الان هست بوده.
بخشهای تشکیل دهنده مغز جانوران که حدود ۴۰۰ میلیون سال پیش شکل گرفته شامل ساقه و مخچه میشده. همین شکل از مغز تا حدود ۲۰۰ – ۲۵۰ میلیون سال پیش ثابت باقی مونده بوده و بخشهای دیگهای به اون اضافه نشد.
وظایف مغز خزندگان هم خیلی گسترده نبوده و شامل موارد زیر میشده:
- تنظیم دمای بدن؛
- تنظیم فشار خون؛
- تنظیم ضربان قلب؛
- تنفس؛
- واکنش به خطرات موجود؛
- متعادل کردن حرکت اندام؛
- تحریک جنسی و اقدام به تولید مثل.

یک نکته جالب در مورد این بخش از مغز وجود داره و اون هم اینه که ما خیلی قادر به کنترلش نیستیم. حتی میشه گفت که کنترل ما بیشتر دست این بخشه.
چطور؟ وقتی که اطلاعات از طریق کانالهای حواس ما (مثل اطلاعات بصری که از طریق چشم یا اطلاعات سمعی که از طریق گوش وارد میشه) دریافت میشن، ابتدا وارد این بخش میشن.
برای مثال به این فکر کنین که چرا وقتی یک توپ به سمت صورتمون پرتاب میشه ناخودآگاه چشمامون رو میبندیم؟ اطلاعات، شامل توپ، شدت ضربه و ... وارد مخچه شده و بعد از تجزیه و تحلیل، به دلیل آسیب وارد نشدن به چشمها، مخچه کنترل پلکها رو به دست میگیره و اونها رو میبنده.
یعنی قبل از اینکه بخوایم فکر کنیم، این بخش از مغز برای خودش نقشه دفاع (یا حمله) میچینه و خودش هم دستور اجراش رو به سایر بخشهای بدن ارسال میکنه.
بررسی روند تکامل مغز پستانداران
اولین نمونههای مغز در جانوران بزرگ توی سر ماهیها پیدا شد. حدود ۲۰۰ – ۲۵۰ میلیون سال پیش، بخشهای دیگهای به مغز اضافه شد. از جمله غده لیمبیک.
برای بررسی سیر فرگشت مغز پستاندارن باید دورههای مختلف رو معرفی کنیم:

- تریاس (۲۰۰ – ۲۵۰ میلیون سال پیش):
در این دوره مغز پستانداران، از مغر پیشاپستانداران تکامل یافت و اندازه بزرگتری پیدا کرد و به طبع حجم بیشتر، کارایی بالاتری هم پیدا کرد.
کارکردهایی از جمله: یادگیری، پردازش اطلاعات و عملکرد شناختی و حافظه به مغز پستانداران اولیه اضافه شد. اولین نمونههای پستانداران شامل مرگاندندان و پستاندار ریختان میشدن. - ژوراسیک (۲۰۰ – ۱۴۵ میلیون سال پیش):
این دوره که یادآور فیلم سینمایی پارک ژوراسیک هم هست، دورهای بود که مغز پستانداران دستخوش تغییرات شگرفی شد. قشر مغزی پستانداران در این دوره بخشهای پیچیدهتر و متنوعتری داشته. تغییرات اصلی که در این دوره پدید اومد تکامل عملکردهای شناختی، رفتاری و احساسی بود که بعد از پیدایش پستانداران گوشتخوار و پستانداران شیرده به اتمام میرسه. - کرتاسه (۱۴۵ – ۶۶ میلیون سال پیش)
یکی از بزرگترین تکاملهای مغزی توی این دوره برای پستانداران به وجود اومد. در دوره کرتاسه وزن مغز پستانداران نسبت به بدنشون افزایش پیدا کرد.
همچنین قشر و ساختارهای مغزی که به عملهایی مثل خلاقیت و تفکر مربوط میشدن تکامل یافت.
این دوره هم بعد از پدید اومدن پستانداران کیسهدار، پستانداران جفتدار و همچنین پستانداران ددان، تموم شد. - سنوزوئیک (۶۶ میلیون سال پیش – تا اکنون):
سیر تکامل مغز همچنان ادامه داره و معلوم نیست که تا ۱ میلیون سال دیگه از این چیزی که ما بهش میگیم مغز انسانی چه چیزی باقی بمونه.
دلیلش رو هم میشه توی پیدایش و انقراض پستانداران در این دوره دید. تقریبا از ۶۶ میلیون سال پیش و بعد از انقراض دایناسورها کره زمین شاهد پیدایش و انقراض گونههای متفاوتی بوده.
سیر تکامل مغز هم در این دوره بیشترین تغییر خودش رو داشته. در این دوره قشرها و ساختارهای مغزی به قدری تکامل پیدا کرد که بتونه زمینهساز پیدایش زبان و فرهنگ بشه.
نظریه تکامل مغز انسان
همونطور که گفتیم، مغز انسان پیچیدگی بیشتری نسبت به جانداران دیگه داشته. بخشهای مختلف مغز طی تکامل، به عملکردهای مختلفی اختصاص داده شدن. برای مثال، مخچه در حرکت و هماهنگی نقش داره. در حالی که قشر مخ در حافظه، زبان و هوشیاری نقش داره.
پژوهشگران امیدوارن که با درک چگونگی تکامل مغز انسان، مبنای بیولوژیکی رفتارهایی رو تشخیص بدن که انسان رو از حیوان متمایز میکنه. این رفتارها میتونن بر موفقیت هر گونه تاثیر داشته باشن. بنابراین منطقیه که بگیم رفتارهای انسان طی تکامل مغز شکل گرفتن.
درک بیولوژی مغز، میتونه شرایط مربوط به رفتارهای انسانی رو، (مثل افسردگی، اوتیسم و اسکیزوفرنی) برامون روشن کنه. چیزی که امروزه ما به عنوان مغز انسان میشناسیم حدود ۲ تا ۳ میلیون سال قدمت داره. با بررسی سیر فرگشت مغز انسان میشه متوجه شد که بخشهای خیلی زیادی طی این سالها به اون اضافه شده.
عوامل مختلفی چون تغییرات ژنتیکی، عوامل محیطی، تغذیه و شرایط زیستی دلیل این تغییرات بوده. اما چیزی که باعث شده مغز ما عملکرد خیلی بیشتری نسبت به سایر موجودات داشته باشه، پیدایش قشر مخه.

قشر مخ یا نئوکورتکس وجه تمایز ما با سایر موجودات زندهست. وظایف این قشر شامل موارد زیر میشه:
- توانایی صحبت کردن؛
- پردازش اطلاعات حسی؛
- کنترل حرکات ارادی؛
- فکر کردن؛
- حرف زدن؛
- نقشه کشیدن؛
- حل مسائل؛
- تخیل کردن؛
- ساخت تصور از دنیای بیرون؛
- تصمیمگیری آگاهانه؛
- طراحی؛
- کنترل و بروز عواطف و احساسات.
اما جدیدترین بخش از این قشر مخ، بخش پیشپیشانیه که شامل قسمتهای جلویی لوب پیشانی میشه. وظایف پیچیده این قشر شامل موارد زیر میشه:
- برنامهریزی؛
- تصمیمگیری؛
- فکر کردن به آینده؛
- استراتژی ریختن؛
- اخلاق؛
- تشخیص خوب و بد؛
- تشخیص بهتر و بهترین؛
- تشخیص تفاوت و شباهت؛
- پیشبینی؛
- فعالیت در یک هدف مشخص.
میشه وظیفه اصلی این بخش از مغز رو طراحی نقشه و برنامهریزی اعمال و رفتارها برای انجام اهداف و خواستههای درونی دونست.
مغز بزرگ همیشه خوب نیست
اگه مغز یک موش، یک شامپانزه و یک انسان رو کنار هم قرار بدیم و با هم مقایسه کنیم، متوجه میشیم که چرا گونههای مختلف قابلیتهای ذهنی متفاوتی دارن. مغز انسان حدود چهار برابر مغز شامپانزه و ۱۵ برابر مغز موشه. حتی با وجود تفاوت اندازه بدن هم، انسان مغز بیش از حد بزرگی بین جانداران دیگه داره.

اما همه داستان، اندازه مغز نیست. چرا؟ با این استدلالها:
- مطالعات نشون دادن که ارتباط محکمی بین اندازه مغز و هوش در انسانها وجود نداره. وقتی مغز انسان رو با مغز نئاندرتالها مقایسه میکنیم، صحت این موضوع بیشتر معلوم میشه. چون مغز هیچ نئاندرتالی امروزه وجود نداره، پژوهشگران روی جمجمههای فسیلی مطالعه کردن و متوجه شدن که مغز نئاندرتالها بزرگتر از ما بوده.
- جمجمه انسان مدرن بزرگتر از اجداد قبلی ماست و شکل متفاوتی هم داره. این نشون میده که طی تکامل مغز، شکل مغز انسان به مرور تغییر کرده. این تغییر میتونه تحت تأثیر عوامل محیطی یا ژنتیکی باشه. همچنین تفاوتهای جالبی بین شکل مغز انسان و شامپانزهها، نزدیکترین بستگان زنده ما وجود داره. مغز هر دو در سالهای اول تولد، رشد میکنه. اما فقط مغز انسانه که تغییرات چشمگیری در مغزش طی روند رشد به وجود میاد. در این دوره، مغز در حال رشد، اطلاعات زیادی رو از محیط پیرامون میگیره و مدارهای عصبی شکل پیدا میکنه.
- طی بررسی سیر فرگشت مغز، پژوهشگران مغز یک کودک نئاندرتال رو بررسی کردن و متوجه شدن که الگوهای رشدی این گونه به شامپانزهها شباهت بیشتری داشته تا انسان امروزی. این نشون میده که اگرچه مغز انسان امروزی و نئاندرتالها در بزرگسالی به اندازهای مشابه رسیدن، اما این امر از طریق الگوهای مختلف رشد در مناطق مختلف مغز به دست اومده.
یکی از دلایل تغییر اندازه مغز طی دوران رشد، آسون شدن فرآیند زایمان طبیعی زنان بوده. بدیهیه که زایمان نوزادی با سر بزرگ کار دشواریه و مغز انسان بالغ داخل جمجمه نوزاد جا نمیشه. برای همین لازم بوده که رشد و تکامل مغز، بعد از تولد اتفاق بیفته.
تکامل مغز و زبان
زبان احتمالاً مهمترین وجه تمایز بین ما و سایر حیواناته. به لطف مهارتهای زبانی پیچیده، ما میتونیم اطلاعات رو به سرعت رد و بدل کنیم. کاری که اعضای دیگر گونه ما نمیتونستن انجام بدن. ما برعکس نیاکانمون، قدرت اراده داریم میتونیم برای کارهامون برنامهریزی کنیم.
زبان به شدت پیچیدهست و ما تازه در حال درک جنبههای مختلفش هستیم. برای مثال، ما باید جنبههای حسی زبان رو در نظر بگیریم. برای درک فردی که داره صحبت میکنه، باید لحنش رو تشخیص بدیم و اطلاعات دریافتی رو در مغز پردازش کنیم. بنابراین بخشهای خاصی از مغز ما باید با معناشناسی سر و کار داشته باشه.
حافظه هم در بررسی نظریه تکامل مغز و تکلم، موضوع مهمی محسوب میشه. چرا که ما باید معنی لغات رو به خاطر بسپاریم. بعد از اون یک سیستم صداگذاری وجود داره که با هماهنگ کردن ماهیچهها، صدا رو به صورت واضح انتقال میده.
عوامل تاثیرگذار روی سیر تکامل مغز
به طور کلی ۳ فاکتور وجود داره که روی سیر تکامل مغز تاثیر زیادی میذاره. این ۳ فاکتور شامل موارد زیر میشن:
- عوامل ژنتیکی؛
- عوامل محیطی؛
- عوامل تجربی؛
حالا این سه فاکتور رو با هم بررسی میکنیم.

عوامل ژنتیکی
عوامل ژنتیکی نقش بسزایی در سیر تکامل مغز ایفا کردن. در ادامه تعدادی از این ژنها رو نام بردیم و اونها رو به صورت مختصر توضیح دادیم:
- ژن ASPM:
این ژن که کدکننده پروتئینه، نقش خیلی زیادی در پیدایش و پخش سلولهای عصبی توی مغز داره. محل قرارگیری این ژن در کروموزوم ۱ است و طی سالیان طولانی تغییرات زیادی رو تجربه کرده. اگه این ژن تغییر کنه امکان داره موجب پدید اومدن بیماری میکروسفالی بشه که در اون، حجم مغز کوچک میشه و سطح هوش پایین میاد. - ژن BDNF:
این ژن هم از حیاتیترین عوامل سیر تکاملی مغز به حساب میاد. وظیفه این ژن کدگذاری پروتئینی به نام “فاکتور نورونزایی مشتق شده از مغز” است.
کارکرد اصلی این پروتئین توسعه و ارتقای سیستم عصبی مرکزیه، که بزرگترین بخش سیستم عصبی بدن ما به حساب میاد. علاوه بر اون باعث میشه که سیناپسهای عصبی مجدد راهاندازی بشن. ژن BDNF موجب گسترش ارتباطات نورونی هم میشه و برای همین به اون فاکتور نورونزایی هم میگن. یکی دیگه از کارهای اصلی این ژن ترمیم ماهیچهها با تولید یاختههاست. - ژن FOXP2:
شاید بزرگترین دستاورد ما در تکامل مغز و تکلم، به ژن FOXP2 مربوط باشه. این ژن نقش بسیار مهمی توی شکلگیری زبان و صداگذاری ایفا میکنه. همچنین به ما این امکان رو میده که تغییرات پیچیده عامل تکامل زبان رو کشف کنیم. ژن FOXP2 بین گونههای مختلف به شدت حفظ شده. به این معنی که ژن مذکور در گونههای مختلف، ترتیب DNA خیلی مشابهی داره. این نشون میده که در طول زمان، تکامل چشمگیری پیدا نکرده. پروتئین FOXP2 فقط سه آمینو اسید با انسان تفاوت داره. در شامپانزه هم با دو آمینو اسید با انسان فرق داره. این تغییرات جزئی عامل ایجاد تکامل زبان در انسان هستن.پس میشه نتیجه گرفت که تفاوت ما و شامپانزهها در همین ژن خلاصه میشه.
عوامل محیطی
عوامل محیطی میتونن تاثیر خیلی زیادی روی سیر تکامل مغزی جانوران داشته باشن. این عوامل میتونن شامل موارد زیر بشن:
- توفان؛
- سیل؛
- زلزله؛
- آتشسوزی؛
- امواج گرما؛
- خشکسالی.

در طول تاریخ سیاره ما با دورههای مختلف آب و هوایی مواجه شده. به طبع این تغییرات آب و هوایی، ژنتیک موجودات هم دستخوش تغییر شده.
برای مثال کوچ یک سری پرنده از مناطق گرمسیر به مناطق سردسیر به دلیل افزایش دمای هوا باعث شده که رفتار و عادتهای طبیعی اونها عوض بشه و در نتیجه مغزشون برای سازگاری با محیط اقدام به تغییر ساختار خودش کنه.
اما به طور کلی میشه عوامل محیطی رو به دو دسته تقسیم کرد. عوامل زیستی (تعاملات موجودات زنده با محیط زندگی و موجودات دیگه) و عوامل غیرزیستی (شرایط محیطی که بالاتر نام بردیم) از دو مدل از عوامل محیطی تاثیرگذار بر سیر تکامل مغز هستن.
عوامل زیستی که تعاملات موجودات زنده با همدیگه یا محیط اطراف رو شامل میشه، یکی از دلایل اصلی سیر تکاملی مغز به حساب میاد.
این تعاملات به سه دسته تقسیم میشن:
- تعاملات دوسویه: در این مدل دو گونه جانوری از زندگی در کنار هم سود میبرن و به همین دلیل توی یک محیط زندگی میکنن. همین دلیل باعث میشه تا در آینده تغییراتی توی ژنتیک اونها بر اثر همزیستی کنار هم ایجاد بشه.
- تعاملات یک سویه: در این مدل تنها یک گونه سود میبره. برای مثال به سیر تکامل مغز زنبور عسل که نگاه کنیم، میتونیم نقش مهم گیاهان گلدار و شهددار رو توی این پروسه شاهد باشیم.
- انتخاب طبیعی: یکی از عوامل زیست محیطی که روی تکامل مغز موجودات تاثیر بسزایی گذاشته، انتخاب طبیعی بوده. برای مثال حیوانات و جانورانی که قدرتشون از باقی هم نوعانشون بیشتر بوده، توانایی تولید مثل بیشتری داشتن به همین دلیل تونستن ژنشون رو ارتقا بدن.
گاهی پیش میاومده که یک جانور از طرف یک جانور شکارچی دیگه مورد تهدید قرار بگیره. همین خطرات طبیعی و تلاش برای بقا باعث شده که بین هر دو گروه شکارچی و شکار تکاملهای زیادی پیش بیاد.
عوامل تجربی
بدبختی ما از همونجایی شروع شد که یک آبزی تصمیم گرفت برای کشف دنیای جدید و پیدا کردن غذا پا به خشکی بذاره. همین شد که الان ما اینجاییم و به عنوان انسان داریم زندگی میکنیم.😁 پس میشه عوامل تجربی رو هم یکی از موردهایی دونست که در سیر تکامل مغز ما تاثیر زیادی داشته.

یک مثال دیگه میشه پایین اومدن انسان از درخت. در زمانهای خیلی دور انسانها، وقتی که حتی به شکل انسانهای اولیه هم در نیومده بودن، روی درخت زندگی میکردن. با پایین اومدن از درخت و راه رفتن روی دو پا فصل تازهای از زندگی انسانها شروع شد.
البته زندگی انسانها اوایل با مخاطرات طبیعی خیلی زیادی روبرو بود. اما یکی دیگه از عوامل تجربی باعث شد که مغز انسان تکامل بیشتری پیدا کنه. این عامل تجربی، تشکیل اجتماع بود. انسانها به منظور بقا و دفاع از خودشون، دست به زندگی اجتماعی زدن و همین مسئله تاثیر زیادی در سیر تکامل مغز اونها داشته.
سیر تکامل مغز انسان؛ از کودکی تا بزرگسالی
مغز نوزاد در بدو تولد، یک چهارم اندازه مغز فرد بالغه. نوزاد تمام سلولهای مغزی فرد بزرگسال رو داره. اما این ارتباط بین سلولهاست که عملکرد مغز رو ممکن میکنه. ارتباطات مغزی، عملکردهای زیر رو برای ما میسر میکنه:
- تفکر
- حرکت
- برقراری ارتباط
مهمه که این ارتباطات در خردسالی ایجاد بشه. در این سنین، دست کم یک میلیون مدار عصبی (سیناپس) در هر ثانیه ساخته میشه که بیشتر از تمام سالهای دیگه زندگی هر فرده.
بخشهای مختلف مغز، مسئول عملکردهای مختلفی مثل تحرک، تکلم و احساسات هستن که هر کدومشون با سرعت متفاوتی رشد میکنن. تکامل مغز به خودی خود با فرایند پیچیدهای اتفاق میفته تا در نهایت کودک بتونه با روشهای پیچیدهتری حرکت، صحبت و فکر کنه.
سالهای طلایی رشد و تکامل مغز انسان
سالهای اول زندگی، بهترین موقعیت برای رشد مغزه تا یک انسان بتونه در آینده فردی سالم، توانمند و موفق باشه. ارتباطات ذهنی مورد نیاز برای تواناییهای مهمتر و سطح بالاتر مثل انگیزه، خود رهبری، مهارت حل مسئله و برقراری ارتباط در همین سالها تشکیل میشن یا امکان داره که تشکیل نشن. هر چه سن بالاتر بره، تشکیل این مدارها مشکلتر میشه.
آموزش تکامل مغز کودک، به شما شناخت کافی از مراحل رشد کودکان رو میده تا با اطلاعات علمی و دقیق و تمرینهایی ساده، مهارتهای شناختی و حرکتی فرزندتون رو تقویت کنین. تربیت اصولی کودکان بدون شناخت بدن و ذهن اونها ممکن نیست.

این نکات رو به خاطر داشته باشین:
- بیش از ۱ میلیون اتصال عصبی در سالهای اولیه زندگی ایجاد میشه.
- کودکان از ۷ ماهگی در حال تمرین برای برقراری ارتباط زبانی هستن.
- مغز انسان در سالهای اولیه تولد، بیش از هر وقت دیگهای برای یادگیری منعطف و سازگاره.
- کودکانی که با ناملایمات بیشتری مواجه میشن، بیشتر در یادگیری مهارتهای شناختی، زبان یا پیشرفت احساسات مشکل پیدا میکنن.
- حتی نوزادان هم در حال یادگیری مهارتهای اجتماعی و احساسی هستن و تواناییهای این افراد رو در آینده تضمین میکنه.
- محیط آرام، حمایتگر و به دور از تنش، از تاخیر در رشد ذهنی کودک پیشگیری میکنه.
اپلیکیشن فاب همراه همیشگی شما در مسیر موفقیت تحصیلی و شخصیه. سالهای اول زندگی فرصت استثنایی برای تربیت مناسب بچههاست. این فرصت رو از دست ندین و موفقیت فرزندتون رو تضمین کنین.
مقایسه زبان انسان و سایر موجودات
مقایسه زبان انسان با مقایسه گونههای مختلف کار دشواریه. چون هیچ حیوانی، قابلیتهای زبانی مشابه با ما نداره. بعضی از پرندگان قادر به تقلید صدا هستن. اما شما نمیتونین با یک مرغ مینا صحبت کنین! حتی نزدیکترین خویشاوندان ما یعنی شامپانزهها هم هیچ وقت قابلیت تکلم مثل ما پیدا نمیکنن.
اگرچه شامپانزهها میتونن زبان مارو بفهمن و از علائم گرافیکی استفاده کنن، اما تمایل زیادی برای برقراری ارتباط ندارن و فقط به بیان نیازهای اولیه مثل نیاز به غذا اکتفا میکنن.
مدارهای مغز چطور تشکیل میشن؟
کودکان از بدو تولد با استفاده از تجاربشون از محیط پیرامون، ارتباطات مغزی رو توسعه میدن. این تجارب از ارتباط مثبت با والدین و میزان توجه اونها و احساساتشون از تعامل با جهان ساخته میشه.
تجارب روزمره یک کودک خردسال نشون میده که کدوم ارتباطات ذهنی اون در حال توسعه هستن و کدوم تا پایان عمر باقی میمونن. میزان توجه، همدلی و تعاملی که در سنین پایین دریافت میکنن، تمام این تغییرات رو به وجود میاره.
جمعبندی
مغز پیچیدهترین بخش بدنی موجودات زنده به حساب میاد. وجه تمایز انسان هوشمند و گورخر همین مغز اونه. مغز انسان طی سالهای طولانی تکامل پیدا کرده. مغز انسان امروزی تواناییهای خارقالعادهای داره که باعث شگفتیه. حتی نوزاد چند روزه در حال یادگیری مهارتهاییه که مختص انسانه و در سایر موجودات دیده میشه.
به طور کلی عوامل ژنتیکی، زیستمحیطی و تجربی از دلایل عمده تکامل مغز بین موجودات زنده بوده. نقش این فاکتورها رو میشه در دورههای مختلف طبیعی که توی مقاله معرفی کردیم (از تریاس تا سنوزوئیک) مشاهده کرد.
باز هم باید تاکید کنیم که در اینجا اندازه مغز به هیچ عنوان مطرح نیست. بلکه شکل مغز و اتصالات عصبیه که ما رو با سایر موجودات متمایز میکنه. ما توی این مقاله سعی کردیم تا خیلی مختصر به بررسی نظریه تکامل مغز بپردازیم. اما به دلیل وسیع بودن موضوع باز هم نیاز به تحقیقات بیشتر برای کسانی که به این موضوع علاقه دارن احساس میشه.
اگه علاقهمندین که در مورد مغز بیشتر بدونین و موضوعات مختلف مثل تاثیر اضطراب بر مغز رو بررسی کنین، میتونین در مقالات مربوط به این موضوع که در فاب منتشر شده، ما رو همراهی کنین.
خزندگان اولیه (حدود ۴۰۰ میلیون سال پیش)، جانورانی بودن که اولین نمونههای مغز انسان امروزی در اونها شکل گرفت.
سه عامل، زیست محیطی، ژنتیکی و تجربی از عوامل مهم در چگونگی بزرگ شدن مغز انسانها بودن.
بنا به گفته محققان، مغز انسانهای هوشمند اولیه، از حدود ۲ – ۳ میلیون سال پیش شکل گرفتن ولی تا به امروز در حال فرگشت و تکامل هستن.
مغز نئاندرتالها بیشتر مهارتهای دیداری رو تقویت میکرده. چشمها و مغز بزرگ این گونه برای نجات از شر حیوانات وحشی، شکار و دیدن در شب مناسب بوده.
کودکان در سنین ۲ تا ۷ سالگی تفکر نمادین رو یاد میگیرن. از ۷ سالگی تا ۱۲ سالگی، استدلال منطقی رو پرورش میدن.
ارتباط کودک با والدین، مهمترین عامل رشد مغز کودک محسوب میشه. ارتباط دوستانه و حمایتگر، رشد ذهنی کودک رو تضمین میکنه.